تتمیر. [ ت َ ] ( ع مص ) بحد خرما رسیدن رطب. ( منتهی الارب ) ( از قطر المحیط ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || خشک کردن خرما. ( تاج المصادر بیهقی ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). خشک کردن چیزی. ( از قطر المحیط ). || خشک کردن گوشت. ( تاج المصادر بیهقی ). گوشت را پاره پاره کرده خشک گردانیدن. ( منتهی الارب ) ( قطر المحیط ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).