تتمیر

لغت نامه دهخدا

تتمیر. [ ت َ ] ( ع مص ) بحد خرما رسیدن رطب. ( منتهی الارب ) ( از قطر المحیط ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || خشک کردن خرما. ( تاج المصادر بیهقی ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). خشک کردن چیزی. ( از قطر المحیط ). || خشک کردن گوشت. ( تاج المصادر بیهقی ). گوشت را پاره پاره کرده خشک گردانیدن. ( منتهی الارب ) ( قطر المحیط ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - خشک کردن گوشت پاره پاره . ۲ - خشک کردن خرما.

پیشنهاد کاربران

بپرس