تترس. [ ت َ ت َرْ رُ ] ( ع مص ) سپردار شدن . ( زوزنی ) ( دهار ) ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ). تتریس ؛ سپر پیش داشتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ): تسترت بک من الحدثان و تترست من نبال الزمان. ( اقرب الموارد ). رجوع به تتریس شود.