تتائی

لغت نامه دهخدا

تتائی. [ ت َ ] ( اِخ )شمس الدین محمدبن ابراهیم مکنی به ابوعبداﷲ تتائی مالکی. وی قاضی القضاة مصر و مردی خویشتن دار و فاضل و عفیف و متدین بود. مدتی بکار قضا مشغول شد و سپس آن را ترک گفت و به تدریس و تصنیف پرداخت و در فرایض یدی طولی داشت و پس از سال 940 هَ. ق. درگذشت. ( از معجم المطبوعات ج 2 ستون 1625 ). در هدیة العارفین وی را محمدبن ابراهیم بن خلیل شمس الدین مالکی قاضی ضبط کرده و نویسد در 942 هَ. ق. درگذشت. او راست : البهجةالسنیة. تنویرالمقالة فی شرح الرسالة. جواهرالدرر فی حل الفاظالمختصر. خطط السداد و الرشد فی الفروع. فتح الجلیل فی شرح الفاظ الشیخ خلیل. و جز آن. ( هدیة العارفین ج 2 ص 236 ). رجوع به اعلام زرکلی ج 3 ص 843 شود.

تتائی. [ ت َ ] ( اِخ ) یوسف بن حسن. او راست «الرساله » که محمدبن ابراهیم آن را بنام «تنویرالمقاله » شرح کرده است. ( هدیة العارفین ج 2 ص 236 ).

پیشنهاد کاربران