تبیره زنان

لغت نامه دهخدا

تبیره زنان. [ ت َ رَ / رِ زَ ] ( نف مرکب ، ق مرکب ) در حال طبل زدن. در حال نواختن تبیره :
تبیره زنان پیش بردند پیل
برآمد یکی گرد چون کوه نیل.
فردوسی.
تبیره زنان از دو پرده سرای
برفتند با پیل و با کرنای.
فردوسی.
تبیره زنان لشکر آراسته
بدشت آمد و گرد شد خاسته.
اسدی.
تبیره زنان طبل بازی کنند
ببانگ دهل زخمه سازی کنند.
نظامی.

پیشنهاد کاربران