تبوی ٔ. [ت َ ءْ ] ( ع مص ) نکاح کردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || فرود آمدن و مقیم شدن در آن. ( از قطر المحیط ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || جا دادن و فروآوردن کسی را بجایی. ( از قطر المحیط ) ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
جانمایی کردنکلمه ( تبوی ) از مصدر ( تبوئه ) گرفته شده ، که به معنای تهیه مکان برای غیر، و یا اسکان غیر در مکان و متوطن کردن او در آن است .+ عکس و لینک