تبوراک

لغت نامه دهخدا

تبوراک. [ ت َ ] ( اِ ) دف بود. ( لغت فرس اسدی چ اقبال ص 307 ) دف. ( حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی ). در بعضی از فرهنگها بمعنی دف مرقوم است. ( فرهنگ جهانگیری ). دف و دایره را نیز گویند. ( برهان ) ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). اسدی در فرهنگ خود این لفظ را بمعنی دف ضبط کرده... شعر حکیم غمناک را شاهد آورده. ( فرهنگ نظام ). و این لغت در اصل تبیره اک بوده یعنی تبیره کوچک. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) :
آن خرپدرت بدشت خاشاک زدی
مامات دف دورویه چالاک زدی
آن بر سر گورها تبارک خواندی
وین بر در خانه ها تبوراک زدی .
( منسوب به رودکی ) ( از احوال و اشعار رودکی تألیف سعید نفیسی ج 3 ص 1046 ).
یاد نکنی چون همی از روزگار پیشتر
تو تبوراکی بدست و من یکی بربط بچنگ.
حکیم غمناک ( از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 307 ).
|| طبلی باشد کوچک که مزارعان به جهت رمانیدن جانوران از کشتزار نوازند. ( از فرهنگ جهانگیری ) ( برهان ) ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ رشیدی ) ( از فرهنگ نظام ) ( از غیاث اللغات ) :
خود تبوراک است این تهدیدها
پیش آنچه دیده ست این دیدها.
مولوی ( مثنوی چ خاور ص 203 ).
پیش او چبود تبوراک تو طفل
که کشد اوطبل سلطان بیست کفل.
مولوی ( ایضاً ).
|| نام دو چوبی است که مزارعان بر یکدیگر زنند که تا مرغان بگریرند. ( غیاث اللغات ). || قسمی از نی که درویشان می نواختند. ( فرهنگ نظام ). || بمعنی غربال هم آمده است. ( برهان ) ( غیاث اللغات ) ( فرهنگ رشیدی ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( فرهنگ نظام ) ( ناظم الاطباء ). آوندی است و قیل بدانچه آرد بیزند. ( شرفنامه منیری ). || طبقی باشد پهن و بزرگ از چوب ساخته که بقالان اجناس و نانبایان نان در آن نهند. ( برهان ). تبنگ. ( فرهنگ جهانگیری ). طبق پهن حلوائیان. ( فرهنگ رشیدی ). طبق. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). طبق چوبین پهن و بزرگ که نان و اجناس بقالی در آن نهند. ( ناظم الاطباء ). طبق که لفظ دیگرش تبنگ است. ( فرهنگ نظام ). || خوان. ( غیاث اللغات ). || کفچه آهنی. ( غیاث اللغات ).

فرهنگ فارسی

دف، دایره، طبل کوچک
( اسم ) ۱- طبلی کوچک که زارعان بجهت رمانیدن جانوران از کشت زار نوازند. ۲- دف دایره . ۳- غربال .۴- طبقی پهن و بزرگ از چوب ساخته که بقالان اجناس و نانوایان نان در آن نهند.

فرهنگ معین

(تَ ) (اِ. ) ۱ - طبل کوچک . ۲ - دف ، دایره .

فرهنگ عمید

دف، دایره: آن بر سر گورها تبارک خواندی / واین بر در خانه ها تبوراک زدی (رودکی: ۵۱۷ ).

پیشنهاد کاربران

طبل کوچک
تنبک
دف
دنبک
دایره
پیش او چه بود تبوراک تو طفل
که کشد او طبل سلطان بیست کفل
✏ �مولانا�

بپرس