تبه کاری. [ ت َ ب َه ْ ] ( حامص مرکب ) تباه کاری : زود میرند از تبه کاری چه سفیدیست در سیه کاری.مکتبی.رجوع به تباهکاری شود.
wickedness (اسم)بدجنسی، عیب، تبه کاری، تباهی، شرارت، نابکاریmaleficence (اسم)بدجنسی، تبه کاریvillainy (اسم)پستی، خاتوله، فرومایگی، جنایت، تبه کاری، شرارت، بد ذاتیcrime (اسم)گناه، جرم، جنایت، بزه، تبه کاری، تقصیر، بدکاریfelony (اسم)جنایت، بزه، تبه کاری، بدکاری، شرارت
فساد. . . . شرارت. . . . بزه. . . . . جرم. . . . جنایت. . . .بدکاری، فساد، فسق، جنایتجنایتفجور+ عکس و لینک