دیکشنری
مترجم
بپرس
تبه حالی
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
تبه حالی. [ ت َ ب َه ْ ]( حامص مرکب ) تباه حالی. بدحالی. به روز بلاافتادگی.
فرهنگ فارسی
تباه حالی . بدحال . بروز بلا افتادگی .
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک