تبنین

لغت نامه دهخدا

تبنین. [ ت َ ] ( ع مص ) بستن گوسفند را برای فربه شدن. ( ازاقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ) ( از ناظم الاطباء ).

تبنین. [ ت َ ] ( اِخ ) شهری است و از آن است ایوب تبنینی بن ابوبکربن خطلیا. ( منتهی الارب ). شهری است در کوههای بنی عامر و مشرف بر شهر بانیاس بین دمشق و صور. ( معجم البلدان ج 2 ص 364 ). قصبه کوچکی است در ولایت بیروت و در 20 هزارگزی مشرق صور. در دوران جنگهای صلیبی دارای استحکام و اهمیت بود. در سال 583 هَ. ق. صلاح الدین ایوبی آن را بازگرفت. دارای باغها و درختان پرمیوه و کشت زارهای خرم است و بر بالای تپه ای قرار دارد و چشم انداز زیبایی را بوجود آورده است. ( از قاموس الاعلام ترکی ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تِبْنین، شهری کوچک واقع در شهرستان بنت جُبَیل، از شهرستان های استان جنوبی لبنان، و از دژهای مشهور دوران جنگ های صلیبی می باشد.
این شهر در °۳۳ و ´۱۲ عرض شمالی و °۳۵ و´۲۵ طول شرقی،
Britannica Atlas، Chicago، ج۱، ص۱۷۶، ۱۹۹۶.
منابع دورۀ اسلامی تا پیش از جنگ های صلیبی اشاره ای به تبنین ندارند
امین، حسن، دائرة المعارف الاسلامیة الشیعیة، ج۵، ص۳۹۱، بیروت، ۱۴۱۸ق/۱۹۹۷م.
شهرت تبنین مدیون قلعه ای است که در روزگار جنگ های صلیبی بر فراز آن ساخته شد.
امین، حسن، دائرة المعارف الاسلامیة الشیعیة، ج۵، ص۳۹۱، بیروت، ۱۴۱۸ق/۱۹۹۷م.
...

پیشنهاد کاربران

بپرس