تبنیج

لغت نامه دهخدا

تبنیج. [ ت َ ] ( ع مص ) بنج ( بنگ ) خورانیدن کسی را. ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || آواز کردن کبک از سوراخ. ( از قطر المحیط ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران

بپرس