تبلور

/tabalvor/

مترادف تبلور: بلورشدگی، بلورینگی، کریستالی، متبلور، بلورین شدن، متبلور شدن

برابر پارسی: درخشانی

معنی انگلیسی:
crystallization

لغت نامه دهخدا

تبلور. [ ت َ ب َ وُ ] ( ع مص ) بلور شدن یا شبیه به بلور شدن چیزی. ( از قطر المحیط ). شبیه بلور شدن. ( المنجد ) . بلوری شدن جسمی. ( ناظم الاطباء ).جامد براق شدن جسم مایع... این لفظ فارسی است که بشکل مصدر عربی ساخته شده. ( فرهنگ نظام ). || ( اصطلاح شیمی ) اگر اجسام مختلف را در اثر حرارت ذوب کرده بگذاریم بتأنی سرد شود و یا محلولهای اشباع شده از آنها تهیه کنیم و بحال خود بگذاریم دو حالت اتفاق می افتد: یا دانه هایی بدست می آید که از صفحات صیقلی مستور است و یا قطعاتی بدست می آید که هیچ شکل هندسی ندارند. در حالت اول جسم را متبلور و در حالت دوم جسم را بی شکل گویند. زاج سبز و کات کبود نمونه اجسام متبلور می باشند، در صورتی که شیشه و موم نمونه اجسام بی شکل است... اجسام متبلور آبدار مانند اسید اگزالیک و کات کبود و کربنات سود در اثر حرارت آب تبلور و شکل بلورین خود را از دست میدهند و پس از سرد شدن بی شکل می مانند، بدیهی است که حالت تبلور و شکل هندسی بلور مربوط بوضع قرار گرفتن اتمها در مولکول است. ( دوره شیمی نوین رضا قلی زاده و هیئت مؤلفین ص 46 ).
تبلور - هرگاه در مخلوط همگن مایعی شکل جسم قابل بلور شدنی وجود داشته باشد، بیشتر اتفاق می افتد که بر اثر تبخیر و بیرون راندن حلال بلورهای جسم در ظرف عمل باقی میماند. این طریقه که نسبةً آسان است ، متأسفانه برای غالب ترکیبات آلی قابل اجرا نمیباشد و در بسیاری از موارد حلال جدیدی باید بکار برند تا آنکه حلاّل اولیه را در خود حل و جسم مورد نظر را باقی گذارد. اگر با یک مخلوط همگن دوتائی سر و کار داشته باشند میتوان مخلوط را بشدت سرد کرد تا آنکه یکی از دو جسم متبلور جدا گردد. البته همراه بلورهای یک جسم بلورهای جسم دیگر پدید می آید و مقدار بلورهای جسم دوم و بنابراین درجه خلوص بلورهای جسم اول کاملاً با شرایط عمل تبلور بستگی دارد. بدنبال هر تبلور و بمنظور جدا کردن بلورها از «پساب » باید متوالیاً به عمل صاف کردن ، شستشو و خشک کردن مبادرت کرد. سرعت تبلور برای ترکیبات آلی دارای حدودنسبةً وسیعی بوده و پدیده «فوق اشباع » بخصوص در شیمی آلی فراوان دیده میشود. برای خارج ساختن محلولهای فوق اشباع از حالت ناپایدار خود مقدار کمی از بلورهای جسم مورد نظر را اضافه نموده تا بدین طریق عمل تبلور تحریک و آغاز گردد. یک عمل تبلور صحیح هیچگاه سریع انجام نمیگیرد و همواره وقت و حوصله زیادی لازم دارد.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

بلوری شدن جسمی، بشکل بلورشدن
( مصدر ) بلوری شدن جسم بشکل بلور در آمدن .

فرهنگ معین

(تَ بَ وُ ) [ ع . ] (مص ل . ) بلوری شدن جسم .

فرهنگ عمید

۱. (فیزیک ) به شکل بلور شدن، درآمدن یک ماده به صورت بلور در اثر ذوب یا انحلال و جامد شدن آن.
۲. [مجاز] نمایان شدن: تبلور احساسات.

دانشنامه آزاد فارسی

تَبَلْور (crystallization)
تشکیل بلور از مایع، گاز، یا محلول.

مترادف ها

crystallization (اسم)
تبلور، بلور سازی

پیشنهاد کاربران

درخشان
بلورش
درخشش
تَبَلوُر
تبلور - کریستالیزاسیون ( Crystallization ) :[صنعت قند]تبدیل کردن قند محلول به کریستال.
آبگینگی

بپرس