تبقیه

لغت نامه دهخدا

( تبقیة ) تبقیة. [ ت َ ی َ ] ( ع مص ) باقی داشتن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( غیاث اللغات ). تبقی. ( قطر المحیط ). زنده و باقی گذاشتن. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). و نگاه داشتن آنرا.
- امثال :
بق نعلیک و ابذل قدمیک ؛ یضرب عندالحفظ للمال و بذل النفس فی صونه. ( ناظم الاطباء ). رجوع به تبقی شود.

فرهنگ معین

(تَ یَ یا یِ ) [ ع . تبقیة ] (مص م . ) گذاشتن ، بجا ماندن ، ماندن ، باقی گذاشتن .

پیشنهاد کاربران

بپرس