تبقیر. [ ت َ ]( ع مص ) کوهامور بازیدن. ( تاج المصادر بیهقی ). بازی بُقَیرَی بازیدن. ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ) ( منتهی الارب ). بازی بقیری بازیدن و بقیری بازی ایست که به فارسی آن را کوهاموی گویند. ( آنندراج ). بازی کردن بازی بقیری که بازی کوهاموی باشد. ( ناظم الاطباء ). رجوع به کوهاموی شود.