تبفوز

لغت نامه دهخدا

تبفوز. [ ت َ ] ( اِ ) مصحف بتفوز و پتفوز. ( حاشیه برهان چ معین ). مردم و چارپا را پیرامون و گرداگرد دهان... باشد. ( برهان ). بمعنی گرداگرد دهان. مرقوم شده اما بتقدیم باء اصح است. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). پیرامون و گرداگرد دهان آدمی و چارپایان. ( ناظم الاطباء ). || مرغان را منقار باشد و بجای فا قاف هم بنظر آمده است. ( برهان ). منقار مرغان. ( ناظم الاطباء ). تبفوز؛ منقار مرغ است و در تحفةالاحباب تمفوز آمده. ( لسان العجم شعوری ج 1 ورق 277 ب ). رجوع به بتفوز شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس