تبعان

لغت نامه دهخدا

تبعان. [ ت ُب ْ ب َ ] ( اِخ ) ج ِ تُبَّع این کلمه در مجمل التواریخ و القصص بجای تبابعه ( ملوک یمن ) آمده : و او تبع الاصغر و آخر همه ٔتبعان بود. ( مجمل التواریخ و القصص چ بهار ص 166 ). مرحوم بهار در سبک شناسی هم این جمع را استعمال کرده است : به امر معاویه اخبار و احادیث و اشعار ساختگی درباره قبایل عرب و نیاکان آنان مانند تبعان جعل شد. ( سبک شناسی ج 1 ص 147 ). رجوع به تبابعه و تُبَّع شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس