تبصره الادله فی اصول الدین علی طریقه الامام ابی منصور الماتریدی

دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] تبصرة الأدلة فی أصول الدین علی طریقة الإمام أبی‎منصور الماتریدی، تألیف ابوالمعین میمون بن محمد نسفی، کتابی است دو جلدی به زبان عربی با موضوع کلام اسلامی، خاصه کلام ماتریدی. نویسنده در این اثر با اتخاذ روش کلامی ماتریدی به بیان آراء و نظرات و نقد فرقه‎های مختلف اسلامی (به‎ویژه اشعریان و معتزلیان) پرداخته است.
کتاب دارای دو جلد است. جلد اول دارای، تقدیر و تشکر، مقدمه، دیباچه کتاب و محتوای مطالب در فصل‎های متعدد است و جلد دوم مشتمل بر ادامه محتوای مطالب.
کتاب تبصرة الأد‎ة ابومعین نسفی، بعد از کتاب «التوحید» که اثر خود ابومنصور ماتریدی است، دومین منبع اصلی مکتب ماتریدی می‎باشد. برتری این کتاب بر «التوحید» ابومنصور، از حیث شمول و تفصیل بیشتر مطالب و روش واضح‎تر آن است. می‎توان گفت: هیچ‎یک از کتاب‎هایی که پس از این اثر درباره کلام ماتریدی نوشته شده‎اند، در اهمیت به مرتبه آن نمی‎رسند. ابومعین نسفی از بزرگان مذهب ماتریدی است که حدود این مکتب را به شکل واضح از دیگر مذاهب اهل سنت، تعیین کرده است؛ هرچند گاه خودِ او، در برخی آرا و نظرات با ابومنصور ماتریدی مخالفت کرده است.
اهمیت نشر این اثر ازاین‎روست که شناساندن مکتب ماتریدیه (با تمام اهمیتی که در علم کلام دارد) در دوران حاضر، مهجور مانده؛ همان طور که در گذشته هم به اندازه اشاعره در شناساندن آن اهتمام نشده است. از نظر محقق کتاب، در مقایسه میان دو مکتب اشعری و ماتریدی، ممکن است بگوییم ماتریدیان در ابتکار حلول بر اشاعره برتری دارند. همچنین از میان دو مکتبی که در مقابل اشعریان قرار می‎گیرند، ماتریدیان ادله‎ای به‎مراتب قوی‎تر و اصیل‎تر از معتزله ارائه کرده‎اند. در این اثر (التبصرة...) آرای بسیاری از متکلمین و فرقه‎های کلامی پیشین و هم‎دوره نویسنده آن، ارائه شده است. علت این امر آن است که سال وفات ابوالمعین نسفی 508ق، بوده که در آن زمان علم کلام مراحل تأسیس و تشکیل فرقه‎های متعدد را از سر گذرانده بود و در مرحله بلوغ به سر می‎برد.
با دقت در کتاب، مشاهده می‎کنیم که بخش زیادی از مطالب آن به مناظره و بحث با معتزله و رد مقولات آنان اختصاص دارد. در کتاب، قرائنی دال بر این هست که معتزلیان تا زمان حیات مؤلف وجود داشته‎اند. از جمله این قرائن، عبارت‎های «بعض المعتزلة فی زماننا» یا «بعض المعتزلة فی دیارنا»، در نوشته‎های اوست. نویسنده، در بسیاری از مواضع نیز درگیر بحث با اشاعره است؛ وی گاهی در بحث با آنان موافق است و گاهی به مخالفت با آنان برمی‎خیزد و در بسیاری از موارد با عنوان «خصوم» از آنان یاد می‎کند. علاوه بر اشاعره و معتزله، نویسنده با بسیاری از فرقه‎های کلامی دیگر نیز درگیری دارد. در کل، گاهی حس می‎شود که نویسنده با برخی آرای معتزله توافق ضمنی دارد، هرچند عبارات و استدلالات وی در بیان آن مطلب با آنان متفاوت است.
معظم مطالب کتاب را مباحث جدلی تشکیل می‎دهد که هدف نویسنده بیشتر در آنها اثبات نظر خودش و رد دیدگاه‎های مخالفان است تا صِرف بیان حقیقت. شیوه او در گسترش دیدگاه‎هایش و بیان مطالب کتاب چنین است: در ابتدای هر فصل، مختصری از گرایش و نظریه خودش در آن را بیان می‎کند، سپس به بیان آرا و نظریات فرقه‎ها یا اشخاص (متکلمین) مخالف با این نظریه می‎پردازد، بعد از این امر، بحث را به شرح و تفصیل و پرسش و پاسخ می‎کشاند و در این میان به آرای مخالفانش مراجعه می‎کند. شیوه مراجعه او گاهی به‎نحوی است که آرایی را که با هم تداخل و هم‎پوشانی دارند با یکدیگر می‎آمیزد و این امر گاهی، فهم آن رأی و تشخیص اینکه این رأی از آنِ کدام‎یک از فرقه‎هاست را دشوار می‎سازد.

پیشنهاد کاربران

بپرس