تبسر

لغت نامه دهخدا

تبسر. [ ت َ ب َس ْ س ُ ] ( ع مص ) خواستن حاجت را در غیر وقت آن... ( اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ). پیش از وقت خواستن حاجت. ( تاج العروس ج 3 ص 41 ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || تفحص کردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || چریدن گاو ریشه های خشک گیاه را. ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || کاویدن رستنی را پیش از آنکه از خاک برآید. حفر عنه ( عن النبات ) قبل ان یخرج. ( اقرب الموارد ). || خفتن پای. || خنک گردیدن روز. ( از قطرالمحیط ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران

بپرس