تبریق. [ ت َ ] ( ع مص ) چشم فراخ باز کردن و یا تیز نگریستن. ( تاج المصادر بیهقی ).نیکو گشادن هر دو چشم را و تیز نگریستن || زینت دادن خانه را و منقش کردن آن. ( از قطر المحیط ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || آراسته شدن و زینت گرفتن زن. ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). || سفر دور و دراز کردن. || استبدادکردن در گناهان. || دشوار شدن کار بر کسی. ( از قطر المحیط ) ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).