هم نگذرم بکویت هم ننگرم برویت
دل ناورم بسویت اینک چک تبرّا .
کسائی.
آنگه که مجرد شوی نیایداز تو نه تولاّ و نه تبرّا.
ناصرخسرو.
گیرم که عروس غم تو نامزد ماست وصل تو ز ما خط تبرّا چه ستاند؟
خاقانی.
علی اﷲ از بد دوران علی اﷲتبرا از خدا دوران تبرّا.
خاقانی.
پیشت آرم هفت مردان را شفیعکز دو عالمْشان تبرّا دیده ام.
خاقانی ( دیوان چ عبدالرسولی ص 293 ).
در ره او بی سر و پا میروم بی تبرّا و تولاّ میروم.
عطار.
و علج کسانی اند که از ما تبرّا کرده اند و نصب عداوت ما نموده اند. ( تاریخ قم ص 207 ).