باز خانان خام طَمْع کنند
مال میراث یافته تبذیر.
خاقانی ( دیوان چ عبدالرسولی ص 641 ).
|| تبذیر زمین ؛ کاشتن آن را. ( از قطر المحیط ) ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). کاشتن زمین را. ( آنندراج ). || تبذیر فلان ؛ خراب کردن آن. ( از اقرب الموارد ). || پراکنده کردن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( فرهنگ نظام ). پراکنده و پریشان کردن چیزی. ( ناظم الاطباء ). || فاش کردن راز. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). فاش نمودن. ( فرهنگ نظام ). || آزمودن. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || پدید آمدن گیاه از زمین. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ).