تبذر

لغت نامه دهخدا

تبذر. [ ت َ ب َذْ ذُ ] ( ع مص ) تبذر چیزی از دست کسی ؛ پراکنده شدن آن. ( از اقرب الموارد ) :
چو عمر دادی دنیا بده که خوش نبود
بصد خزینه تبذر بدانگی استقصا.
خاقانی ( دیوان چ عبدالرسولی ص 5 ).
|| زرد شدن و تغییر یافتن آب. ( از قطر المحیط ) ( آنندراج ). متغیر شدن و زرد گردیدن آب. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی لَا تُبَذِّرْ: اسراف نکن
ریشه کلمه:
بذر (۳ بار)

پیشنهاد کاربران

بپرس