تبدح

لغت نامه دهخدا

تبدح. [ ت َ ب َدْ دُ ] ( ع مص ) خرامیدن زن. ( تاج المصادر بیهقی ). به رفتار خوش خرامیدن زن. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). راه رفتن زن به رفتاری خوش چنانکه میل به نر را برساند. تبدَّحت المراءةُ؛ مشت مشیةً حسنةً فیها تفکک. ( اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس