تبحبح. [ ت َ ب َ ب ُ ] ( ع مص ) ( از: «ب ح ح » )جای گرفتن و فرودآمدن. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ): تبحبح الدار؛ جای گرفت در وسط خانه. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || تبحبح حیاء؛ فراخ باریدن باران و جای گرفتن در زمین. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). || تبحبح عرب در لغات خود؛ وسعت دادن آن. ( از اقرب الموارد ).