تبتیک

لغت نامه دهخدا

تبتیک. [ ت َ ] ( ع مص ) بسیار بریدن. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). پاره پاره کردن. ( زوزنی ). || گوش بریدن. ( ترجمان علامه جرجانی ). بتک آذان الانعام ؛ قطعها، شُدِّد لکثرة. ( اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

بسیار بریدن . پاره پاره کردن . یا گوش بریدن .

پیشنهاد کاربران

کلمه ( تبتیک ) که مصدر باب تفعیل است و جمله : ( فلیبتکن ) از آن مشتق شده به معنای شکافتن است و شکافتن گوش حیوانات ( تفسیر المیزان )

بپرس