تبتیک. [ ت َ ] ( ع مص ) بسیار بریدن. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). پاره پاره کردن. ( زوزنی ). || گوش بریدن. ( ترجمان علامه جرجانی ). بتک آذان الانعام ؛ قطعها، شُدِّد لکثرة. ( اقرب الموارد ).
کلمه ( تبتیک ) که مصدر باب تفعیل است و جمله : ( فلیبتکن ) از آن مشتق شده به معنای شکافتن است و شکافتن گوش حیوانات ( تفسیر المیزان )+ عکس و لینک