تباهی پذیرفتن. [ ت َ پ َ رُ ت َ ] ( مص مرکب ) فساد پذیرفتن. فنا پذیرفتن. تباهی گرفتن : نگه کن بدین گنبد تیزگرد...نه از جنبش آرام گیرد همی نه چون ما تباهی پذیرد همی.فردوسی.