تباهکار
/tabAhkAr/
مترادف تباهکار: بدکار، تبهکار، شریر، فاجر، فاسد، فاسق، بدکردار، ناصالح مفسد
متضاد تباهکار: درستکار، صالح
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱- فساد کننده خراب کننده . ۲- فاسق فاجر .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. نابودکننده.
۳. خراب کار.
۴. گناه کار.
مترادف ها
فاسد، نا درست، شریر، بدکار، معیوب، بدطینت، بدسگال، تباهکار
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید