تبانه
لغت نامه دهخدا
تبانة. [ ت َن َ ] ( ع اِ ) جای تبن ( کاه ) است. ( از تاج العروس ).
تبانة. [ ت َب ْ با ن َ ] ( ع ص ) مؤنث تَبّان. ( قطر المحیط ). رجوع به تبان شود.
تبانة. [ ت َ ن َ ] ( اِخ ) قریه ای به ماوراءالنهر است. ( از تاج العروس ). رجوع به تبان شود.
تبانه. [ ت َب ْ بان َ ] ( اِخ ) ده کوچکی است بظاهر قاهره. ( از تاج العروس ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید