تباسیدن. [ ت َ دَ ] ( مص ) همریشه تبسیدن ، تفسیدن و تابیدن. ( حاشیه برهان چ معین ). از حرارت گرمابیخود شدن و بیشعور گردیدن. ( برهان ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). از گرما بیخود شدن و بی هوش گردیدن. ( ناظم الاطباء ). تفسیدن نیز تبدیل این لغت است. ( انجمن آرا ).
فرهنگ معین
(تَ دَ ) (مص ل . ) بی خود گشتن ، از شدت گرما بی هوش شدن .