تبازی. [ ت َ ] ( ع مص ) بلند کردن سرین خود را. || گام فراخ نهادن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از قطر المحیط ) ( ناظم الاطباء ). || بسیاری نمودن به آنچه نزد خود نباشد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از قطر المحیط ) ( ناظم الاطباء ) ( ازاقرب الموارد ). || تبازی رهام ( مرغ غیرشکاری )؛ خود را مانند باز نمودن. ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ فارسی
بلند کردن سرین خود را . یا گام فراخ نهادن . یا بسیاری نمودن بانچه نزد خود نباشد .