تبارک اﷲ از آن خسروی که در هنرش
زبان خلق همی بازماند از گفتار.
فرخی.
تبارک اﷲ این بخت و زندگانی بین که تا نمیرم زندان بود مرا خانه.
مسعودسعد.
تبارک اﷲ از آن اَبرآفتاب فروغ که برفروزد از او بخت آسمان کردار.
مسعودسعد.
باره تو تبارک اﷲ چیست گهی آسوده و گهی رنجور.
مسعودسعد.
نصیب من همه رنج و جهان پر از شادی تبارک اﷲ گویی مگر دف سورم.
رضی الدین.
تبارک اﷲ از آن نقشبند ماء معین که نقش روی تو بسته ست وچشم و زلف و جبین.
سعدی.
سرم به دنیی و عقبی فرونمی آیدتبارک اﷲ از این فتنه ها که درسر ماست.
حافظ.
تو خفته ای و نشد عشق را کرانه پدیدتبارک اﷲ از این ره که نیست پایانش.
حافظ.
- فتبارک اﷲ احسن الخالقین ؛زها، آفرینا خدائی که نیکوترین آفریدگار است. این جمله غالباً در مورد توصیف زیبائی های خلقت ( در آدمی وجز آدمی ) بکار میرود و مقصود اظهار شگفتی در مقابل نیکی خلقت چیزی است :