تبادل
/tabAdol/
مترادف تبادل: تبدیل، تعویض، تهاتر، مبادله، معاوضه | مبادله، ردوبدل، عوض وبدل، معاوضه
برابر پارسی: داد و ستد، جابجایی
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
مترادف ها
تعویض، صرافی، معاوضه، بورس، عوض، مبادله، تسعیر، تبادل، اسعار، ردو بدل کننده، ردوبدل ارز، صرافخانه، جای معاملات ارزی و سهامی
پیشنهاد کاربران
رَدارَدradārad: تبادل
ترارسانی
تبادل = ورپاس = پاس یا امانتی را به ور یا گوشه یا چیزی که در ور یا سمت شما نیست سپردن
تبادل = ورتاب ( چیزی را به سمت دیگری تابانیدن = سپردن )
تبادل = آنورتاب / تابیک
تبادل = ورتاب ( چیزی را به سمت دیگری تابانیدن = سپردن )
تبادل = آنورتاب / تابیک
تعویض
هم رسانی . .
تبادل سفرا
تراستان، بده بستان، هم ستان
ترادهش/ ترا دهش
جابه جایی
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
ویگور ( کردی: وه گور )
پَریوات ( سنسکریت: پَریوارْتَنَ )
ویگور ( کردی: وه گور )
پَریوات ( سنسکریت: پَریوارْتَنَ )