تبادح. [ ت َ دُ ] ( ع مص ) ببازیچه بسوی یکدیگر انداختن گل و گوی و مانند آن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). انداختن چیز نرمی بیکدیگر. ( از اقرب الموارد ): و کان الصحابة یتمازحون حتی یتبادحون بالبطیخ فاذا حزبهم امرٌ کانوا هم الرجال اصحاب الامر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).