تب گرم

لغت نامه دهخدا

تب گرم. [ ت َ ب ِ گ َ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حمای صالب. تب گرم یعنی در وی لرزه و سرما نباشد . ( بحر الجواهر ). مقابل تب سرد:صَلب تب گرم شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) :
روز پنجم به تب گرم و خوی سرد فتاد
شب هفتم خبر از حال دگر بازدهید.
خاقانی.
سرد است زهر عقرب از بخت من مرا
تبهای گرم زاد ز زهر جفای ری.
خاقانی ( دیوان چ عبدالرسولی ص 454 ).
رجوع به تب و حمی و دیگر ترکیب های این دو شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس