تب کردن.[ ت َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) گرفتار تب شدن : مریضی که در عشق تب میکندعلاجش دو عناب لب میکند.رفیقای نائینی ( از آنندراج ).رجوع به تب و دیگر ترکیب های آن شود.