تب نشستن. [ ت َ ن ِ ش َ ت َ ] ( مص مرکب ) ساکن شدن تب. ( از آنندراج ) : از وصل لبت شوق دل از پا ننشینداین تب بمداوای مسیحاننشیند .محسن تأثیر ( از آنندراج ).