تب نرم ؛ تب ملایم : تبی نرم باشد چون تب های بلغمی. ( ذخیره خوارزمشاهی ) . و تن لاغر و کاهش کردن آغاز کند و تب نرم لازم گردد و رخساره سرخ شود، ببایددانست که بیمار اندر سل افتاد. ( ذخیره خوارزمشاهی ) .
... [مشاهده متن کامل]
|| باطراوت. تر و تازه :
بدو گفت نرم ای جوانمرد نرم
زمین خشک و سرد وهوا نرم و گرم.
فردوسی.
|| کم قوه. ( یادداشت مؤلف ) . رقیق.
... [مشاهده متن کامل]
|| باطراوت. تر و تازه :
بدو گفت نرم ای جوانمرد نرم
زمین خشک و سرد وهوا نرم و گرم.
فردوسی.
|| کم قوه. ( یادداشت مؤلف ) . رقیق.