چنان دشمن از بیم تیغ تو لرزد
که گویی گرفته است تب باده او را.
غضائری رازی ( از فرهنگ جهانگیری ).
مباد دشمن خسرو و گر بود باداهمیشه در یرقان از بلا و تب باده.
شمس فخری ( از لسان العجم شعوری ).
به این معنی بجای بای ابجد، یای حطی هم بنظر آمده است. ( برهان ). در جهانگیری و برهان چنین آورده اما رشیدی تب یازه تصحیح کرده بمعنی تبی که در آن خمیازه و کمان کشی کنند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ).