تایید کردن


برابر پارسی: هایستن

معنی انگلیسی:
affirm, acclaim, approve, authenticate, check, commend, confirm, corroborate, countenance, endorse, ratify, recognize, sanction, seal, smile, subscribe, sustain, underpin, validate, verify, to confirm

لغت نامه دهخدا

تأیید کردن. [ ت َءْ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) تأیید. پشتیبانی کردن. نیرومند کردن. چیزی یا کسی را مؤید کردن. چیزی یا کسی را مورد تأیید قرار دادن. رجوع به تأیید شود.

فرهنگ فارسی

تایید پشتیبانی کردن نیرومند کردن چیزی یا کسی را موید کردن چیزی یا کسی را مورد تایید قرار دادن .

فرهنگستان زبان و ادب

تأیید کردن
{acknowledge} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] اعلام وصول بستۀ داده ها توسط یک رایانه در شبکه به رایانۀ فرستنده

دانشنامه آزاد فارسی

تاییدکردن (رایانه). تأییدکردن (رایانه)(ACK)
پیغامی که توسط واحد گیرنده اطلاعات به ایستگاه یا رایانه فرستنده ارسال می شود. این پیغام نشانگر این است که آن واحد آماده دریافت اطلاعات ارسالی است یا اطلاعات ارسال شده، بدون خطا دریافت گردیده است.

مترادف ها

support (فعل)
طرفداری کردن، حمایت کردن، پشتیبانی کردن، تقویت کردن، تحمل کردن، متحمل شدن، تایید کردن، متکفل بودن

emphasize (فعل)
تکیه دادن، اهمیت دادن، تایید کردن، باقوت تلفظ کردن، نیرو دادن به

corroborate (فعل)
اثبات کردن، تقویت کردن، تایید کردن

uphold (فعل)
تقویت کردن، حمایت کردن از، تایید کردن

vouch (فعل)
اطمینان دادن، تایید کردن، ضمانت کردن

confirm (فعل)
تصدیق کردن، تثبیت کردن، تایید کردن

second (فعل)
پشتیبانی کردن، تایید کردن، دوم شدن، درجه دوم بودن

فارسی به عربی

اکد , اید , ثانیة
( تایید کردن (در ) ) اکد

پیشنهاد کاربران

چرا" تایید آبادیس "های من چند روز است که نماده نمی گردند.
درست شمردن،
استوار کردن ( ادعا، فراخواست، یا داوش کسی را ) ، پذیرفتن، پذیرش نهادن
پشتیبانی کردن،
هایستن ( گویا از هایش میاید، و پاد آن نایش است به چم رد کردن و نپذیرفتن )
گواه این است که . . .
گواهی دادن
روا دیدن
استوانش کردن.

بپرس