تایق. [ ی ِ ] ( ع ص ) شایق و آرزومند. ( از اقرب الموارد ) ( از منتهی الارب ). نعت است از توق. ( منتهی الارب ) : آب را بستود و او تایق نبودرخ درید و جامه ، او عاشق نبود.مولوی.رجوع به تائق شود.