تایق

لغت نامه دهخدا

تایق. [ ی ِ ] ( ع ص ) شایق و آرزومند. ( از اقرب الموارد ) ( از منتهی الارب ). نعت است از توق. ( منتهی الارب ) :
آب را بستود و او تایق نبود
رخ درید و جامه ، او عاشق نبود.
مولوی.
رجوع به تائق شود.

فرهنگ معین

(یِ ) [ ع . تائق ] (اِفا. ) آرزومند، شایق .

پیشنهاد کاربران

بپرس