تاکور

لغت نامه دهخدا

تاکور. ( اِخ ) ( امیر... ) اوغانی. بنابر قول حمداﷲ مستوفی از امراء اوغان و معاصر شاه شجاع بود و سلطان احمد که بعد از وفات شاه شجاع بسلطنت رسید، پس از ورود به کرمان وی را محبوس گردانید. رجوع به تاریخ گزیده چ عکسی ص 736 شود.

تاکور. ( اِخ ) وی در دوران امیرتیمور گورکان حاکم قسطنطنیه بود. خواندمیر آرد: بعد از آنکه خاطر خطیر خسروجهانگیر از تمهید بزم عیش به او پرداخت... مولانا بدرالدین احمد... را به رسم رسالت بجانب مصر فرستاد...و مقارن آن حال ایلچی تاکور حاکم قسطنطنیه که اکنون به استنبول اشتهار یافته بدرگاه عالم پناه رسید و اشرفی بیشمار و تحف بسیار بگذرانید و خبر اطاعت فرستنده خود بعرض رسانید. ( حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 511 ).

تاکور. ( اِخ ) ناحیه ای است در هند. خواندمیر نویسد: در هشتم ذیقعده ٔسنه تسع و ثلثین و ستمائه ( 639 ) سلطان مسعودشاه که بغایت کریم طبع و نیکوسیرت بود، سریر سلطنت دهلی را بوجود خود مشرف گردانیده امر وزارت را من حیث الاستقلال به خواجه مهذب الدین تفویض نمود و حکومت بهرایج را بعم خود... و ایالت بلاد تاکور و سور بملک عزالدین بلبن بزرگ تعلق گرفت. ( حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 623 ).

فرهنگ فارسی

ناحیه ایست در هند ٠

پیشنهاد کاربران

تاکور نام عشیره ای بسیار قدیمی در شمال شهر وان در ترکیه است. این عشیره در جنگ با دولتهای مستبد ترک قدمت تاریخی دارد و قتلعامهای بسیاری بر آنها اعمال شده است

بپرس