تاکتیک ها و سازمان های نظامی مغول امپراتوری مغول را قادر ساخت تقریباً تمام قاره آسیا، خاورمیانه و بخش هایی از شرق اروپا را تسخیر کند. این سیستم در ابتدا با گسترش سبک زندگی عشایری مغولان به وجود آمد. سایر عناصر توسط چنگیز خان، ژنرال ها و جانشینان او اختراع شده اند. مغولان فن آوری های مفیدی را برای حمله به استحکامات از فرهنگ های دیگر اقتباس کردند. کارشناسان فنی خارجی در ساختار فرماندهی ادغام شدند. در بسیاری موارد، مغول ها توانستند با ارتش های مخالفی که به طرز قابل توجهی بزرگتر بودند بجنگند و آنها را شکست دادند.
انتقال نیروها بین واحدها به صورت ممنوع بود. رهبران در هر سطح دارای مجوز قابل توجهی برای اجرای دستورهای خود به روشی بودند که به نظر آنها بهترین بود. این ساختار فرماندهی بسیار انعطاف پذیر بود و به ارتش مغول اجازه می داد تا به صورت گسترده حمله کند، به گروه های کوچکتر تقسیم شود تا دشمن را محاصره کنند یا آنها را به کمین سوق می دهند یا آنها را به گروه های کوچک تقریباً ۱۰ نفره تقسیم کنند تا بتوانند یک ارتش فراری و شکست خورده را از بین ببرند. آنان هرچند که به عنوان یک واحد می جنگیدند اما سربازان جداگانه مسئولیت تجهیزات، اسلحه ها و حداکثر پنج سوار را بر عهده داشتند. خانواده ها و گله ها، آنها را در سفرهای خارجی همراهی می کردند.
بالاتر از همه یگان ها، یک نیروی نخبه به نام کشیک ( مغول ) وجود داشت. آنها به عنوان نگهبان امپراتوری مغول و همچنین یک زمین تعلیم برای افسران جوان بالقوه عمل می کردند. سبتای، یک ژنرال مقتدر مغول، فعالیت خود را از کشیک ( مغول ) آغاز کرد.
هر سرباز مغول به طور معمول از ۳ یا ۴ اسب نگهداری می کرد. تغییر اسب ها معمولاً به آنها اجازه می داد تا روزها بدون توقف یا فرسودن حیوانات، با سرعت بالا سفر کنند. وقتی یک اسب خسته می شد، سوار پیاده می شد و به سوار اسب دیگری می شد. اگرچه اسب استفاده شده هنوز باید به سفر ادامه می داد، اما بدون سنگینی سوارکار این کار را انجام می داد. توانایی آنها برای زندگی در خارج از سرزمین خودشان و در شرایط سخت و استفاده از حیوانات ( مخصوصاً شیر مادیان ) باعث شد ارتش آنها به مراتب کمتر از ارتش های دیگر وابسته به سیستم سنتی کشاورزی باشد. در بعضی موارد، مانند حمله به مجارستان در اوایل سال ۱۲۴۱، آنها تا ۱۰۰ مایل ( ۱۶۰ کیلومتر ) در روز حرکت می کردند که همچنین سرعتی را سایر ارتش های زمان هرگز ندیده بودند.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفانتقال نیروها بین واحدها به صورت ممنوع بود. رهبران در هر سطح دارای مجوز قابل توجهی برای اجرای دستورهای خود به روشی بودند که به نظر آنها بهترین بود. این ساختار فرماندهی بسیار انعطاف پذیر بود و به ارتش مغول اجازه می داد تا به صورت گسترده حمله کند، به گروه های کوچکتر تقسیم شود تا دشمن را محاصره کنند یا آنها را به کمین سوق می دهند یا آنها را به گروه های کوچک تقریباً ۱۰ نفره تقسیم کنند تا بتوانند یک ارتش فراری و شکست خورده را از بین ببرند. آنان هرچند که به عنوان یک واحد می جنگیدند اما سربازان جداگانه مسئولیت تجهیزات، اسلحه ها و حداکثر پنج سوار را بر عهده داشتند. خانواده ها و گله ها، آنها را در سفرهای خارجی همراهی می کردند.
بالاتر از همه یگان ها، یک نیروی نخبه به نام کشیک ( مغول ) وجود داشت. آنها به عنوان نگهبان امپراتوری مغول و همچنین یک زمین تعلیم برای افسران جوان بالقوه عمل می کردند. سبتای، یک ژنرال مقتدر مغول، فعالیت خود را از کشیک ( مغول ) آغاز کرد.
هر سرباز مغول به طور معمول از ۳ یا ۴ اسب نگهداری می کرد. تغییر اسب ها معمولاً به آنها اجازه می داد تا روزها بدون توقف یا فرسودن حیوانات، با سرعت بالا سفر کنند. وقتی یک اسب خسته می شد، سوار پیاده می شد و به سوار اسب دیگری می شد. اگرچه اسب استفاده شده هنوز باید به سفر ادامه می داد، اما بدون سنگینی سوارکار این کار را انجام می داد. توانایی آنها برای زندگی در خارج از سرزمین خودشان و در شرایط سخت و استفاده از حیوانات ( مخصوصاً شیر مادیان ) باعث شد ارتش آنها به مراتب کمتر از ارتش های دیگر وابسته به سیستم سنتی کشاورزی باشد. در بعضی موارد، مانند حمله به مجارستان در اوایل سال ۱۲۴۱، آنها تا ۱۰۰ مایل ( ۱۶۰ کیلومتر ) در روز حرکت می کردند که همچنین سرعتی را سایر ارتش های زمان هرگز ندیده بودند.