تاکام

لغت نامه دهخدا

تاکام. ( اِخ ) دهی از دهستان کلیجان رستاق بخش مرکزی شهرستان ساری واقع در بیست هزارگزی جنوب ساری و دوهزارگزی باختر راه عمومی دودانگه به ساری. ناحیه کوهستانی و جنگلی ، مرطوب ، مالاریایی. دارای 330 تن سکنه است. آب آشامیدنی مردم آنجا از چاه و محصول آن برنج و غلات و عسل است. شغل مردم آن زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. رودخانه چهاردانگه و دودانگه بین این آبادی و قراء گردشی - ورند بهم متصل میشوند و راه چهاردانگه و دودانگه بهم میرسند. زراعت برنج مردم در کنار رودخانه تجن است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).

فرهنگ فارسی

پیشنهاد کاربران

واژه تاکام در حقیقت تام کوم یا تان کوم می باشد که به تدریج در تلفظ محلی به تاکوم تغییر یافته و در زبان فارسی به تاکام تبدیل شده است. در کتیبه قرن هشتمی امام زاده آقمشهد، که توسط استاد دانشگاه تهران خوانده
...
[مشاهده متن کامل]
شده، بیان شده که قریه آقمشهد از شمال وصل به تان کوه می باشد. تام یا تان به معنی عالی می باشد و هنوز به غذایی که خوشمزه و عالی شده، تام می گویند، هم چنین اصطلاح تان به شکل نوشتاری طان هم در منطقه رایج می باشد.

تاکام در زبان سنسکریت یعنی گذرناپذیر و اشاره به وضعیت دسترسی به این سرزمین در زمان سکونت آن توسط مهاجران برنج کار سنسکریت زبان دارد که روستاهای پیرامون رود تجن ساری را با واژگان زبان خود نام گذاری کردند
...
[مشاهده متن کامل]
که بسیاری از آن ها هنوز تقریباً با همان تلفظ بر جای مانده اند از جمله: تاکام، خرچنگ ( ارچنگ ) ، امره، ایول، گلورد، سرکت، کنتا، هولار، شکتا، ورند، کولا، پرچی کلا، مرمت، ولاشد، اسرم، اسپرز، سورک، هولا و . . . که هرگز در زبان فارسی وجود ندارند و کوشش برای ریشه یابی آنان با بهره گیری از مایه های زبان فارسی نتیجه ای درخور و درست نداشته است.

بپرس