تاپو
مترادف تاپو: خپله، کوتاه قد، خمره
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- امثال :
تاپو پشت ورو ندارد.
تاپو خمی است از گل ناپخته که در آن آرد و امثال آن کنند و مثل مزاح گونه ای است که بجای گل پشت و رو ندارد استعمال کنند و گاه تاپو چشم و روندارد گویند و از آن شوخی و بی آزرمی ممثل را خواهند. ( امثال و حکم دهخدا ص 529 )
- پشت تاپو بار آمده بودن ؛ نادیده روزگار بودن. رسم دان نبودن.
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
واژه نامه بختیاریکا
پیشنهاد کاربران
منبع. عکس فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی دکتر محمد حسن دوست
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹





زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹





تاپو را در دشتی با گچ درست میکردند
در گویبش دره طالقان و حومه به محل نگهداری آرد و یا گندم گفته می شود. در واقع محفظه ایست مانند ظرف غذاخوری پرندگان قفسی یا منشو ر دورار وارونه که از پشت بام شارژ می گردد و از دریچه داخل خانه می توان از آن آرد یا گندم ذخیره شده را برداشت.
( منبع نفرین زمین شادروان جلال آل احمد )
( منبع نفرین زمین شادروان جلال آل احمد )
در گویش لری نورآباد ممسنی ( دشمن زیاری ) به پدیده فلج خواب یا بختک نیز تاپو میگویند
تاپو کلمه ای ایلامی کهن و ۵۰۰۰ ساله می باشد
تاپو یک کلمه ایلامی ۵۰۰۰ ساله است
در تفرش به معنی مخزن و گاهی اشاره به آدم شکم باز و پرخور. احتمالا هم ریشه با دپو و دپوزیت در انگلیسی
تاپو در لری بویراحمدی هم به معنای ظرفی و محفظه ای که توش غلات نگهداری میکردم
هم به به آدم تپل و چاق میگن تاپو
هم به به آدم تپل و چاق میگن تاپو
تاپو در گویش بروجردی
در زبان لری بختیاری به معنی
ظرفی بزرگ که از گل ساخته شده و انبار غلات است
و به واسطه اینکه بعد از درست کردن آن جداره ی بیرونی آن را با پهن گاو می پوشاندن جهت عمر بیشتر این ظرف
معنی پهن در زبان لری بختیاری
::تاپاله . تاپوله. تاپو
ظرفی بزرگ که از گل ساخته شده و انبار غلات است
و به واسطه اینکه بعد از درست کردن آن جداره ی بیرونی آن را با پهن گاو می پوشاندن جهت عمر بیشتر این ظرف
معنی پهن در زبان لری بختیاری
::تاپاله . تاپوله. تاپو
ظرفی گلی در گویش کازرونی ( ع. ش )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)