گرچه بر خود بپوشی از پی فرع
از درون شرم دار شرم از شرع.
( تأمل ).
2 - دفع توهم تجوز مثل : «جاء الامیر نفسه »؛ یعنی خود امیر آمد نه بنه و خرگاه و مثل قول نظامی :شنیدم من که هر کوکب جهانیست
جداگانه زمین و آسمانیست.
و مثل قول سعدی :
توانم من ای نامور شهریار
که اسبی برون آورم از هزار.
3 - دفع توهم سهو از متکلم ، مثل مثال اول زیرا گفتن زید دوم ، میشود اشاره باشد، به اینکه زید اول از روی سهو نبوده و چون قول سنایی در مدح رسول اکرم صلی اﷲ علیه و آله و سلم :
در رسالت تمام بود تمام
در کرامت امام بود امام.
4 -دفع توهم عدل شمول حکم ، مثل : «جاء القوم کلهم اجمعون » و چون شعر حافظ:
صبر و ظفر هر دو دوستان قدیمند
بر اثر صبرنوبت ظفر آید.
و چون شعر نظامی :
ما همه موریم سلیمان تو باش
ما همه جسمیم بیا جان تو باش.
و چون شعر مولوی :
ما همه شیران ولی شیر علم
حمله مان از باد شد دمبدم.
و چون شعر سعدی :
در آفاق اگر سربسر پادشاست
چو مال از رعیت ستاند، گداست.
( از هنجار گفتار نصراﷲ تقوی ص 45 ).