تأریج
لغت نامه دهخدا
- تأریج جنگ ؛ برافروختن آن. ( از اقرب الموارد ).
- تأریج قوم ؛ آنان را به مخالفت یکدیگر برانگیختن. ( از اقرب الموارد ).
|| اوارجه درست ساختن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید