تأرض

لغت نامه دهخدا

تأرض. [ ت َ ءَرْ رُ ] ( ع مص ) متصدی و متعرض کسی شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || لازم گرفتن زمین را. || درنگی کردن. || آنقدر مالیدن گیاه که ممکن شودبریدن آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران

بپرس