تأجم

لغت نامه دهخدا

تأجم. [ ت َ ءَج ْ ج ُ ] ( ع مص ) افروخته شدن آتش. ( تاج المصادر بیهقی ) ( از اقرب الموارد ). زبانه زدن آتش. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). || سخت گرم شدن روز. ( تاج المصادر بیهقی ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || سخت خشم گرفتن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( از اقرب الموارد ). || درآمدن شیر در بیشه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

افروخته شدن آتش یا سخت خشم گرفتن ٠ یا در آمدن شیر در بیشه ٠

پیشنهاد کاربران

بپرس