تأبق

لغت نامه دهخدا

تأبق. [ ت َ ءَب ْ ب ُ ] ( ع مص ) پنهان شدن. ( اقرب الموارد ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || بازداشته شدن. ( تاج المصادربیهقی ) ( اقرب الموارد ). بند گشتن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || توبه کردن از گناه. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). || تأبق الشی ٔ؛ انکار کرد آنرا. ( منتهی الارب )؛ کناره کرد از آن چیز. ( ناظم الاطباء ). کنار گرفتن. ( منتهی الارب ). و قیل تأبق ؛ اذا فعل فعلاً خرج به عن الاباق کتأثم اذا فعل فعلاً خرج به عن الاثم. ( ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران

بپرس