گرنه بدبختمی مرا که فکند
به یکی جاف جاف زودغرس
او مرا پیش شیر بپسندد
من نتاوم بر او نشسته مگس.
رودکی.
|| مقاومت کردن. برآمدن. ایستادگی کردن : عدوی تو تن است ای دل حذر کن
نتاوی با کس ار با او نتاوستی.
ناصرخسرو.
|| تافتن. پیچیدن. منحرف شدن : اگر طریق یقین خواهی و سبیل صواب
سر از متابعت مصطفی و آل متاو.
شیخ آزری.