تاوک

لغت نامه دهخدا

تاوک. [ وَ ] ( اِ ) خر و گاو جوان را گویند. ( فرهنگ جهانگیری ) ( از برهان ) ( از لسان العجم شعوری ج 1 ورق 281 )( از شرفنامه منیری ). تاول. ( فرهنگ جهانگیری ) ( شرفنامه منیری ). کره خر و گوساله. ( ناظم الاطباء ) ( لسان العجم شعوری ج 1 ورق 284 ب ). در برهان بمعنی خر و گاو جوانه نوشته و همانا لام را کاف دانسته زیرا که در فرهنگ رشیدی تاول خر و گاو جوان را گفته است مستند بشعرفخری ... ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). تاوک بمعنی گاو جوانه یعنی تاوَل و تاوک غلط و تصحیف خوانیست چنانکه فرهنگ اسدی و شمس فخری که هر دو رعایت آخر کلمات را کرده اند، تاول با لام ضبط کرده اند نه با کاف. رجوع به تاول در همین لغت نامه شود.

فرهنگ فارسی

خر و گاو جوانرا گویند تاول .

پیشنهاد کاربران

تاوُک:[اصطلاح صید ] پهلو گرفتن لنج ها وکشتی ها در کنار یکدیگریا چسبیده به اسکله.

بپرس